عاشقانه

امروز واسه یه کاری ایمیلمو وا کردم دیدم نوشته تو من تو فیسبوک ادد کردی چراشو نمیدونم اونم تو همین ماه سالگرد هفتمین سالمون. عکس اینستاتو هم دیدم عکسی که من ازت گرفتم گذاشتی همون روز سالگرد نمیدونم چرا داری به من فکر میکنی ولی من حالم خوب نیس دلم برات تنگ شده و هیچکس نیس منو آروم کنه شدم انگار اون اوایل که دوست داشتمو مال من نبودی خیلی وقتا میرم چتای تلگراممونو میخونم تو اين يکی دو سال خیلی جاها من بد گفتم و بد کردم ولی همه جاش گفتم فقط تو و

سلام خوبی؟ نگی بی معرفت بود و ننوشت. خنده داره چون نمیگی هممم چون نمیدونی من اینجا دارم واست مینویسم. نت قطع شد اوضاع بهم ریختست. این چند شب هرچی به پنج آذر نزدیک میشیم حالم بدتر میشه. هفت سال.هفت سال اما تا نت وصل شد گفتم بیام و بنویسم. چون دلم خیلی تنگه نمیدونم کجایی چطوری چیکار میکنی. راستی این روزا کمو بیش عکاسی میکنم امیدوارم آروم باشی کنار شوهرت و همونی که میخواسیو بدست آورده باشی.